گفتوگو با امیر منیری، طراح و کارگردان برنامه «بومگرد»/ به دنبال ترویج گردشگری تجربهگرا در ایران هستیم
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۱۹۱۳
فصلهای قبل «بومگرد» در استانهای هرمزگان و گیلان ساخته شد که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. این مستندمسابقه بر پایه سه سرفصل مهم گردشگری با محوریت بومگردی و در نظر گرفتن اقتضائات فرهنگی هر منطقه، اشتغال و کسب و کار روستایی با نگاه به ظرفیتهای مغفول و ارزشبخشی به سنتها، آداب و رسوم هر منطقه و هویتبخشی به هر بوم و قومیت تولید شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از اهداف «بومگرد» ترویج فرهنگ گردشگری مسئولانه است، در این باره توضیح میدهید؟
گردشگری مسئولانه، شعاری است که در صنعت اکوتوریسم دنیا رایج شده و ما هم در برنامه از این شعار استفاده کردیم. بین گردشگران بومی مشهور است که میگویند اگر وارد منطقهای شدید هیچ اثری جز رد پا از خودتان به جا نگذارید. حفظ و نگهداری محیط زیست یک بُعد این برنامه است و بعد دیگر، مسائل فرهنگی است و ما بیشتر دنبال این بخش بودیم که علاوه بر نشان دادن مناطق بکر، بگوییم لباس اهالی یک منطقه، آداب و رسوم، نوع گویش و لهجه آنها ارزشمند است و باید حفظ شود. رسانهها و گردشگران با غالب کردن فرهنگ شهرهای بزرگ به فرهنگ بومی مناطق آسیب زدهاند. در فیلم و سریالها، شهرستانیها را در سطوح پایین فرهنگی نشان دادهاند. گردشگران هم با پولشان به این مناطق ضربه زدهاند مثلاً وقتی به روستایی رفتند، انتظار امکانات رفاهی شهری را داشتند و روستاییان برای جذب گردشگر، شرایط زندگی خود را تغییر دادند و اینها منجر به تغییر گویش، نوع پوشش و موسیقی مناطق بومی شده است مثلاً دورهای موسیقی پاپ وارد ایران شده بود و اگر کسی موسیقی محلی گوش میکرد، برچسب عقبماندگی میخورد. یا مشکلی که در استان سمنان داشتیم این بود که سمنان موسیقی بومی خود را فراموش کرده بود. در پایان هر برنامه سعی میکنیم موسیقی محلی آن منطقه را پخش کنیم ولی سمنان، نوع پوشش و هنرهایش از جمله موسیقی را دارد فراموش میکند.
دلیل اینکه در این فصل سراغ روستاهایی در سمنان رفتید چه بود؟
مناطقی که در فصلهای قبل بومگرد به آنجا رفتیم قطبهای گردشگری ایران در شمال و جنوب کشور بودند، ما میخواستیم نشان دهیم سفر از نوع گردشگری تجربهگرا برای هر منطقهای قابلیت اجرا دارد. تورهای گردشگری غالباً برنامههای تفریحی یا بازدید از جاذبههای تاریخی و طبیعی دارند ولی یک شکل مرسوم تور در دنیا گردشگری تجربهگراست که در ایران رواج ندارد. گردشگری تجربهگرا، نگاه جدیدی به سفر است. هم هزینههای این شکل از سفر، کمتر و اقتصادی میشود چون به هتل نمیروید و در خانههای بومی و روستایی با هزینههای کمتری اقامت میکنید و به جای غذای رستورانی از دستپخت اهل آن خانه میخورید. شکلی از این سفر تجربهگرا را در راهپیمایی اربعین میتوان دید که زائران به خانه کسانی میروند که با آنها در این سفر آشنا میشوند در چنین شرایطی، فرهنگ و آداب و رسوم منتقل میشود. در گردشگری ایران هم این شکل از سفر میتواند رواج یابد به این شرط که فرهنگ خودمان را به آن فرهنگ بومی تحمیل نکنیم. ضمن اینکه در این شکل از سفرها، پول مستقیماً به جیب خدماتدهنده و تولیدکننده میرود نه واسطهها. ارتقای فرهنگ گردشگری و بهرهوری برای بومیان مناطق دیدنی هم از دیگر اهداف بومگرد است.
انتخاب شرکتکنندههای برنامه بر چه اساسی بود، سراغ زوجهایی رفتید که اهل ریسک کردن و تجربههای نو باشند یا اهل سفر؟
مخاطب اصلی این برنامه، خانوادههای معمولی هستند یعنی کسانی که میخواهند با هزینه کم به مسافرت بروند. در فراخوان برنامه، متقاضیانی داشتیم که تجربه گردشگری مسئولانه را داشتند ولی انتخابشان نکردیم چون مخاطب با آنها همزاتپنداری نمیکند. مخاطب میخواهد شرکتکنندهای از جنس خودش را ببیند. ملاک ما این است که شرکتکنندگان، گردشگر تجربهگرا نباشند. ما کسانی را انتخاب کردیم که چالشهایی در زندگیشان داشته باشند مثلاً در فصل یک، خانوادهای را انتخاب کردیم که ترس از زنبور داشتند و اتفاقاً بخش زنبورداری هم به آنها افتاد و با این چالش روبهرو شدند که این سبب میشود در زندگی شخصی شرکتکنندگان هم تغییر اتفاق بیفتد. تاکنون 10خانواده در سه فصل بومگرد شرکت کردهاند و بارها این جمله را از آنها شنیدیم که میگویند پس از بومگرد، شکل زندگی ما تغییر کرد. در فصل سوم هم خانواده اطمینان، آبترسی داشت ولی برای نخستین بار با شنا از رودخانه عبور کرد. ما خانوادههایی را انتخاب میکنیم که در مسیر رشد باشند یا دوست دارند رشد کنند. این بستر رشد در بومگرد ایجاد شده است.
در واقع بومگرد به دنبال تغییر نگاه درباره سفر است تا با ترویج سفرهای تجربهگرا، این مصرع سعدی که «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» عینیت پیدا کند؟
سفر رایج در کشور ما سفر بدون کنش است یعنی کنشی در آن اتفاق نمیافتد و بیشتر ناظر هستیم. سفری که در بومگرد اتفاق میافتد همراه با کنش است و مسافرها فعال هستند. ما در مرحله انتخاب خانوادهها، آنها را فیلتر میکنیم و در هر مرحله، اطلاعاتی از آنها میگیریم. آنها هم نمیدانند آیتمهای برنامه چیست. گروه طراح برنامه براساس اطلاعاتی که از شرکتکنندگان میگیرند، آیتمهای مسابقه را طراحی میکنند. در فیلمنامهنویسی اصطلاح «سفر نویسنده» رایج است یعنی اگر فیلمنامه را در قالب سفر بنویسید موفقتر است، قهرمانی با خودش چالش دارد و وارد جهان جدیدی میشود و در آن جهان جدید، مشکلاتی دارد، با آنها مبارزه میکند و در پایان تبدیل به قهرمان میشود. ما در فضای رئالیتیشو، این طراحی را داشتیم یعنی یکسری آدمهای معمولی، خودشان را وارد چالشهایی میکنند و با هم رقابت دارند. در این مسیر همدیگر را بهتر میشناسند و بارها این جمله را از شرکتکنندگان شنیدیم که همسرم را در این سفر بیشتر شناختم. چون قرار است کاری را به صورت مشترک و تیمی انجام دهند پس احساساتشان نسبت به هم قویتر میشود، متأسفانه الان زوجها، پروژههای مشترک کمی با هم دارند. سفرهای تجربهگرا فرصت خوبی برای استحکام روابط بین آنهاست.
از آنجا که قالب برنامه رئالیتیشو است، شرکتکنندگان همراهی و رضایت کامل را در پخش اتفاقهای واقعی حین رقابتها داشتند؟
ما پیش از برنامه، شرکتکنندگان را توجیه کردیم که قالب برنامه رئالیتیشو است و ممکن است شما در جایی با هم اختلاف نظر داشته باشید یا دعوا کنید، مخاطب اینها را میبیند و باید بپذیرید. خوشبختانه شرکتکنندگان هم روحیه برونگرایی داشتند و از این بابت محدودیتی نداشتیم.
چرا شرکتکنندگان با خودرو فولکس سفر کردند؟
ما به دنبال آکسسوآرهای نوستالژیک بودیم و ماشین فولکس خاطره سفرهای خانوادگی گذشته را زنده میکند ضمن اینکه از نظر بصری، خودرو فولکس جذابیت داشت و رنگ و لعاب قشنگتری به فضا میداد.
دلیل انتخاب سوسن پرور برای اجرای برنامه چه بود؟
ما در فصل اول مجری نداشتیم و نگران بودیم در فصلهای بعدی، مجری وارد برنامه کنیم چون شرایط تولید برنامه بسیار سخت بود. روزهای تصویربرداری بسیار فشرده است و برنامه در مناطقی ضبط میشود که امکانات کم است و قرار است این سختیها را مجری تحمل کند پس باید حالش خوب باشد و با شرکتکنندگان دوست شود بنابراین به دنبال یک آدم خوشمشرب و بامرام بودیم که به سوسن پرور رسیدیم. متأسفانه برخی مجریهای تلویزیون، کلاس و شأنی برای خودشان قائل هستند، هر جایی نمیروند و با هر شرایطی کار نمیکنند در حالی که خانم پرور، شخصیت بسیار منعطف و همراهی داشت. رفاقت خوبی هم بین سوسن پرور و شرکتکنندگان برنامه شکل گرفت به طوری که اگر سوتی میدادند و سوسن پرور، سوتی آنها را میگرفت ناراحت نمیشدند، بسیار حاضرجواب و باهوش است. ما متن را از قبل به او میدادیم و اتفاقاتی میافتاد که باید در لحظه پاسخ میداد. از سوی دیگر، مجری خانم بود و راحتتر با خانمها شوخی میکرد. بهترین گزینه برای اجرای بومگرد، سوسن پرور بود که خوشبختانه پس از صحبت درباره برنامه به حضور در آن علاقهمند شد. توضیح دادیم که مجری استودیویی نمیخواهیم، قرار است برویم وسط بیابان و شرایط سخت آب و هوایی داریم و چالشهایی را در اجرای این برنامه داریم که برایش جذابیت داشت و پذیرفت.
امیر منیری، کارگردان «بومگرد»منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: شرکت کنندگان رئالیتی شو امیر منیری سوسن پرور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۱۹۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: